مگر می شود که وقت شعر گفتن اشکی از چشمان من سرازیر نشود
و با آن سیلی از اشک را برروی کاغذ راه نیندازد
کاغذ های خیس و خودکاری پر از جواهر برای نوشتن یک بیت شعر کافیست فقط باید دلی عاشق و امیدوار داشت با بودن این دو همه چیز به دست خدا درست می شود
خدایا کاش می شد که چند بیت را برای تو ای بی همتا بنویسم ولی افسوس نمی شود
افسوس...
عباس
بنویسید که او قدرت فریاد نداشت
آه می کرد ولی جربزه فریاد نداشت
***
بنویسید که آن در به در بی تیشه
غیرت عشق جسورانه فرهاد نداشت
در قفس زاده شد و عاقبت آنجا پوسید
***
گله از محبس و از گینه صیاد نداشت
هیچ کس در دو جهان در غم او گریه نکرد
مـــــــهر مــــــــــادر؛
نفس گرم پــــــــــدر یاد نداشت .